سونومورا، دوست راوی داستان که تاکاهاشی نام دارد و نویسنده‌ای جوان است، با او تماس می‌گیرد و می‌گوید با کدگشایی داستانی از ادگار آلن پو به این نتیجه رسیده که قرار است امشب قتلی در حومۀ شهر رخ دهد

اینکه چرا جامعه‌ ادبی و فرهنگی بریتانیا ای. ام. فورستر را بر نمی‌تابید سؤالی است که باید پاسخش را در رمان اتاقی با یک چشم‌ انداز جست‌ و جو کرد...

اگر شکارچی مسیحی باشد، شکارش را به کلیسا می برد، یهودی به کنیسه و مسلمان به مسجد. مردم هم پرنده ها را از ایشان می خرند و آزادشان می کنند.

زنانی که به در و دیوار می‌خورند در هر جامعه‌ای هستند

هر کسی به ادبیات پناه برده باشد این کتاب را درک خواهد کرد.

سه جوان به نام‌های آتسویا، شوتا و کوهی، شبی برای پنهان شدن از دست پلیس مجبور به اتراق در مغازه‌ای قدیمی و متروکه می‌شوند..