جنگآوری بیرحم به نام کریتوس، بردهی ایزدان المپنشین است. او که روح اسپارتا لقبش دادهاند اسیر و گرفتار کابوسهای گذشتهی تباهش و در حسرت رهاییست. از این رو، برای نجات از دِین به خدایان دست به هر کاری میزند. هنگامی که تمام امیدش را از دسترفته میبیند، خدایان آخرین خدمتش را از او طلب میکنند تا بردگی و بندگیاش پایان یابد. او باید خدای جنگ، آرس را نابود کند. اما بختِ یک فانی ناچیز برای از میان برداشتن خدای جنگ بسیار اندک است! تیغهای آشوب مرگبارِ گداخته در دستش، یاری رساندن آتنا و عطش سیریناپذیرش برای انتقام، کریتوس را بر آن میدارد تا در جستجوی صندوقی نیرومند برود که میتواند آرس را بکشد... جستجویی که او را به اعماق معبدی اسرارآمیز میبرد.