کتاب "کیوتو (شهری که قلبتان را می شکند)"، فقط دربارهی یک شهر نیست؛ دربارهی لحظههایی است که در آن خودِ واقعیمان را گم کرده و دوباره پیدا میکنیم. این کتاب، دعوتی است به تماشای زیباییهای شکست و پیروزیهای خاموش.
خواندن این کتاب میتواند به غایت دشوار باشد. ممکن است نتوانید روایتی هولناک را تمام کنید یا مجبور شوید یکی یکی دستمالهای جعبه کنار دستتان را با اشک و فین خیس کنید یا پوست لبهایتان را بجوید. ولی باور کنید به همان اندازه که دشوار است مبارک است؛ حتی ضروری است....
افسر درجهداری که روی صندلی نشسته بود، به اولین اسیر آسایشگاه اشاره کرد که برود جلو و نان بردارد. بچهها به نوبت رفتند و از روی زمین یک نان برداشتند. یک نفر انگار دو قرص برداشت....