روایتی انتقادی، تلخ و درعینحال طنزآلود از پشتپردهی زندگی خانوادهای ثروتمند در نیویورک است که از دیدگاه راوی، دختری جوان و تحصیلکرده که نقش دایهی کودک خانواده را بر عهده میگیرد، روایت میشود.
این دایه، که نام او هرگز گفته نمیشود، تنها برای تأمین هزینه تحصیل خود وارد خانهای میشود که در ظاهر مرفه و منظم است، اما رفتهرفته در مییابد که پشت این نظم و رفاه، بیمهری، بیتوجهی، دورویی و فروپاشی تدریجی رابطهها پنهان شده است. او که درگیر دنیای کودکانه پسر خانواده و بیمسئولیتی والدینش میشود، ناگزیر باید میان ماندن، اطاعتکردن و چشم پوشی یا اعتراض، رهایی و استقلال یکی را برگزیند.
نویسندگان، با نثری روان و پر از جزئیات روانشناختی، موفق شدهاند تصویری عینی و انتقادی از شکاف طبقاتی، روابط قدرت در خانواده، و نقش زنان در جامعهی سرمایهداری ترسیم کنند. طنز لطیف و نگاه موشکافانهی راوی، «خاطرات دایه» را از صرف یک روایت سادهدلانه فراتر برده و آن را به اثری خواندنی برای مخاطبانی بدل ساخته که خواهان شناخت لایههای پنهان زندگی مدرناند.
این کتاب آینهایست برای دیدن آنچه اغلب پشت درهای بسته خانههای مرفه پنهان میماند، و صداییست برای زنان جوانی که در دل نظم مردسالار و طبقاتی، بهدنبال هویت، امنیت و صداقت میگردند.