Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو

    جواد عاطفه

    جواد عاطفه (همدان ۱۵ آبان ۱۳۵۸ش) نویسنده، مترجم و کارگردان تئاتر. کارشناس ارشد ادبیات نمایشی و مدرس تئاتر است. مترجم نمایشنامه های پدر، سونات اشباح،پاریا، طلبکاران و ... می باشد. کتاب تا مقصد می‌ خوابم، بیدارش نکن یکی از منتخبین داستان کوتاه «جایزه ادبی مهرگان» در سال ۱۳۸۵ و یکی از آثار راه یافته به مرحله‌ نهایی «جایزه گام اول» در سال ۱۳۸۴ بوده است.

    مشاهده به عنوانن جدول فهرست
    مرتب سازی بر اساس
    نمایش در هر صفحه

    کتاب پدر

    245758
    1٬500٬000 ریال
    «پدر» نمایش نامه ای دربارۀ یک کاپیتان ارتش و همسرش لورا است.

    کتاب نمایش یک رویا

    249075
    1٬800٬000 ریال
    استریندبرگ در پرتو اندیشه های سودنبورگ به تجزیه و تحلیل زندگی، مرگ و زندگی پس از مرگ در نمایش یک رویا می پردازد.

    کتاب دیوارهای بلند گورستان شهر ما

    250295
    1٬800٬000 ریال
    داستان های «دیوارهای بلند گورستان شهر ما» دارای فضایی متأثر از مرگ و درباره مرگ است. مرگی رنگی، متفاوت و خاص. مرده ها و زنده ها در کنار هم زندگی می کنند و روزگار می گذرانند و در روزمرگی به مرگ می رسند و می میرند.

    کتاب دیگران عباس نعلبندیان

    250291
    5٬500٬000 ریال
    کتاب حاضر، مجموعه ای از یادداشت ها و نقدها درباره «عباس نعلبندیان» است.

    کتاب خانم

    251561
    1٬800٬000 ریال
    (ادبیات)

    کتاب سونات اشباح

    245759
    1٬300٬000 ریال
    بسیاری از منتقدان سونات اشباح را آغازگر تفکر و منش جهان «کافکایی» و تئاتر پوچی برشمرده اند و از تأثیر این نمایش نامه بر نویسندگان مکتب تئاتر ،ابسورد همچون ساموئل بکت اوژن ،یونسکو ژان ژنه و... سخن ها گفته اند.

    کتاب ارواح اتاق زیر شیروانی

    250681
    2٬100٬000 ریال
    انریکه اندرسون ایمبرت، نویسنده، روزنامه نگار، تاریخ نگار، پژوهشگر، منتقد ادبی و فعال سوسیالیست متولد ۱۲ فوریه ۱۹۱۰ شهر کوردوبا در آرژانتین، از استادان دانشگاه هاروارد، و یکی از نویسنده های شیوه داستان نویسی «میکرو» است.

    کتاب کنت ادرلند

    250993
    2٬400٬000 ریال
    ماکس رودلف فریش داستان‌نویس، نمایش نامه‌نویس و معمار سوئیسی بود...

    کتاب خانه سوخته

    1٬400٬000 ریال
    از زندگی خسته شده بودم! مثل این بود که در یک تاریکی بزرگ دست و پا میزدم. نمی‌توانستم بفهمم این جا باید چه کار کنم و فکر می‌کردم دنیا دیوانه است. این واقعیت است که زندگی هر طور که خودش خواسته پیش رفته....