لوسی احساس کرد که دارد درون شن روان کشیده میشود و فرو میرود.
چه خبره؟
این اتفاقها نمیتوانست تصادفی باشد.
ناپدید شدنها، نورهای داخل آسمان، هیولای داخل جنگلها، همه چیز مرتبط به هم به نظر میرسید.
اما چطور؟
اتفاق غریبی در شهر استیکیپاینز در شرف وقوع بود و تنها چیزی که لوسی با اطمینان میدانست این بود که هیچکس به جز او نمیتواند متوجه این موضوع شود.