تصوف در طول تاریخ خود مراحل تکاملی مختلفی را پشت سرگذاشته است. دوره زهد و پارسایی قرن اول و دوم هجری که ویژگی هایی چون تاکید بر ترس از خدا و آخرت نگیری ساده زیستی پشمینه پوشی و دوری از تجملات دنیوی دوره شکل گیری تصوف عاشقانه قرن سوم و چهارم هجری در این دوره زهد خشک اولیه به تدریج به تصوف با مفاهیم عمیق عرفانی تبدیل شد. محوریت عشق جایگزین محوریت ترس شد. دوره نظام مند شدن و عرفان نظری قرن پنجم به بعد در این دوره تصوف از حالت یک جریان احساسی - عملی خارج شد و به یک دانش عرفانی منسجم تبدیل گردید. دوره طریقتها و خانقاهها از قرن ششم به بعد تصوف نهادینه شد و به شکل طریقت های مختلف با سلسله مراتب معنوی و مراکز اجتماعی (خانقاه) درآمد ماهیت تصوف را میتوان در چند محور اصلی بیان کرد: ۱ هدف نهایی وصول به خدا و فنا في الله هدف غایی صوفی رسیدن به «حقیقت» و اتحاد معنوی با خداوند است. این حالت اتحاد نه به معنای حلول فیزیکی بلکه به معنای «فتا» با محو شدن اراده فردی در اراده الهی و بقا یافتن به ذات الهی است. در این مرحله خودخواهی و نفسانیات از بین می رود و عارف فقط خدا را می بینده ۲ عشق (محبت) برخلاف برخی مکاتب فلسفی که بر عقل تکیه میکنند تصوف راه «عشق» است. رابطه بین عابد و معبود رابطه عاشق و معشوق توصیف می شود. صوفی معتقد است که جوهر عشق ایثار است. ۳ تاکید بر باطن دین (احسان) تصوف تجلی و جستجوی بعد «حسان» است و پاکسازی نفس (ترکیه) بزرگترین مانع در راه رسیدن به حق نفس انسان است. مبارزه پیگیر با تمایلات نفسانی مانند. تکبر، حرص، غرور و خودپسندی است تا قلب برای پذیرش انوار حق آماده شود. ۵ ذکر غذای روح صوفی محسوب می شود و ابزاری برای آرامش قلب و تمرکز بر روی معشوق حقیقی است.