اولین جونز فقط میخواست داستان های ترسناک بخواند.
نه اینکه خودش بخشی از این داستان ها شود.وقتی اولین برای تعطیلات پاییزی به شهر ساحلی کوچک و مه آلودی می رود انتظار دارد روزهایش را در آرامش با کتابهای ترسناک و هوای سرد پاییزی بگذراند اما او در میان قفسه های یک کتاب فروشی قدیمی کتابی پیدا میکند که زمانی متعلق به دختری مرموز بوده دختری که سالها پیش ناپدید شده و پلیس هیچ ردی از او پیدا نکرده است.
هرچه اولین بیشتر درباره این دختر تحقیق میکند بیشتر حس میکند این شهر آرام و ساحلی یک ایرادی دارد؛ صداهایی در شب مترسک هایی شبیه بچه های بی روح زمزمه هایی در باد و چهره ای در مه که انگار او را تعقیب میکند .آیا اولین میتواند راز ناپدید شدن دختری از گذشته را کشف کند؛ پیش از آنکه خودش هم به چنین سرنوشتی دچار شود؟