داستان پرشور و اثرگذاری است درباره‌ دو زن شگفت‌انگیز که از برآوردن توقعات زمانه‌شان سر باز می‌زنند و به دنیای علم سروشکلی تازه می‌دهند

در واپسین روزهای قرن هجدهم در لندن، شاعر، هنرمند و نقاش ویلیام بلیک در انزوا و گمنامی به کار می پردازد و کشورش انگلیس، در حال مواجهه با پس لرزه های برآمده از انقلاب فرانسه است.

داستان در مورد گرت دختری از خانواده ای فقیر است که برای خدمتکاری به خانه یک نقاش می رود .

(چاپ نهم،داستانهای انگلیسی،قرن20م)

آسمان خالی از ابر میشود و میتوانم ستاره های کوچولو را ببینم کم کم می آیند