جایی در گوشه اتاقم ایستاده ام و توقفی چند ثانیه ای را شاهدم گویی جهان برای لحظه ای از حرکت ایستاده و همه چیز در حالت ایستا» قرار گرفته است. در این لحظه وقفه ای رخ داده است. یک لحظه ایست و همه چیز متوقف شده است و من به یک هشیاری نسبت به اکنون دست یافته ام این اکنون لحظه ای بین گذشته آینده ای است به مقدار زمانی برای فهمیدن و درک کردن من ناگهان در نقطه ای ایستاده ام که میتوانم سناریوی خودم را که نامش زندگی است ببینم این سناریوی من بوده است با همه فراز و فرودهایش سناریوی در همی از همه حوادثی که اتفاق افتادند و میشد نیفتند و همه اتفاقاتی که نیفتادند و ممکن بود بیفتند.