متون فلسفی دریدا بیش از هر چیز به اثر ادبی میمانند. در حالی که آثار ادبی بکت بیشتر نمایانگر دغدغه های فلسفی یک نویسنده اندیشمند هستند تا یک رمان نویس ساده در واقع تمایز آثار آنها از دیگر متون فلسفی و ادبی نوعی بیرون بودگی و ضدیت در برابر متون فلسفی و ادبی است. یکی از اشتراکات بکت و دریدا نوشتن در دوره پس از جنگ جهانی دوم و نوشتار پسا آخرالزمانی است. همان طور که دریدا خود را فیلسوف پس از پایان فلسفه میدانست و میکوشید از سایه سنگین کسانی چون نیچه مارکس و هایدگر بیرون بماند بکت نیز به دنبال شکستن سیطره جویس در ادبیات بود. آنها نویسندگان ،پساپایان پسا امکان پسازبان و جویندگان ورطه ها و زیستن بر لبه پرتگاه ها بودند.