گاهی یک لحظه کافیست تا دو زندگی برای همیشه به هم گره بخورند. شبی که سیلویا جان ایوا را نجات داد، چیزی میان آن دو شکل گرفت که نه زمان توانست از میان بردارد و نه فاصله. اما سالها بعد وقتی سیلویا با غمی بزرگ در دل از ایوا درخواستی میکند که دل هر مادری را به لرزه میاندازد، ایوا در مییابد که نجات یافتن همیشه هم نجات نیست.