شاهزاده خانم ماگنولیا و شاهزاده خانم گل عطسه نقشه های محرمانه ای دارند نقشه هایی محرمانه مثل یک قرار بازی شاهزاده ای آنها لباسهای بازی میپوشند و شعر میخوانند! خوردنی های خوشمزه میخورند و بالا و پایین می پرند! ولی یک دفعه از بیرون صدای جیغی میشنوند هیولایی میخواهد بچه گربه ی یکی را بخورد شاهزاده سیاه پوش باید دست به کار شود! ولی وقتی شاهزاده سیاه پوش میرسد هیولایی در کار نیست فقط یک دختر کوچولوی گریان است و یک بچه گربه ی لرزان و یک غریبه ی مرموز که نقاب زده است.شاهزاده سیاه پوش می گوید: «تو کی هستی؟ به نظر شما یک قهرمان مرموز نقابدار میتواند به کمک شاهزاده سیاه پوش اوضاع را روبه راه کند؟