سال ۱۹۴۵ و هنگامی که آتش جنگ جهانی دوم فروکش میکرد. چهار دختر به دانشگاه آکسفورد راه پیدا کردند یک توایش کاتولیک دوآتشه یک کمونیت کولی مسلک و پرشروشور دختری مرفه و خدا نا بلور که از سلطه خانواده سختگیرش می گریخت و دختری عاشق موش و مارمولک که سیمان روشنفکری برجسته در او پیدا بود. اما آنها به جهانی بیگانه قدم گذاشته بودند. جهانی ساخته مردان عالم اندیشه که فرد انسانی را معیار نهایی ارزش می دانست و اخلاق را فاقد مبنایی عینی و الزام اور درست در زمانی که آکادمی خالی از مردان شده بود. الیزابت آسکوم، آبرویس مرداک فیلییا فوت و مری میجلی دوستی مادام العمری را شکل دادند و به یمن آن پروژه ای فلسفی را پیش بردند که فلسفه اخلاق را تر بیخ وین متحول ساخت.
بنجامین لیسکوم در این کتاب داستان زندگی این چهار نفر و رفاقت ها و تقابل هایشان رایی می گیرد و روایی بصورت بخش درباره احیای اندیشه اخلاقی در قرن بیستم به دست می دهد.