پیش از آنکه خارها درس تیزشان را به من بدهند و هرچه ضعف در وجودم بود همراه با خون بیرون بریزند، فقط یک برادر داشتم؛ و او را خیلی دوست داشتم.ولی آن روزها دیگر رفتهاند و چیزی که از آنها به جا مانده در گور مادرم خفته است.حالا برادران بسیاری دارم، برادرانی تیزدست در کار با خنجر و شمشیر؛ و هرقدر که دلتان بخواهد شرور.