سلام من فلورانس رو بر ژام و هشت سالمه ناز گیا شروع کردم به نوشتن دفترچه خاطرات شخصی خودم. به نظرم کار با حالیه چون میتونم درباره دوستام بنویسم یا حتی درباره مامان و بابام بعضی وقته وقتی مامان و بابا دارن در مورد من حرف میزنن کارشون به دعوا میکشه بابام میگه من به کم عجیب و غریبم و باید به حرف اون دکتری که پارسال منو پیشش بردن گوش می دادن ولی مامانم باهاش موافق نیست عمو اویر هم بهم گفته هیچکس حق نداره دفترچه خاطرات منو بخونه که خیلی خوبه یعنی هر چی دلم بخواد میتونم توش بنویسم حتی چیزهایی که اگه کسی بفهمه انجامشون دادم حسابی برام در دمر میشه مثلا همون ماجرایی که رفتم موش مرده توی سطل اشغال رو ببینم.