Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو
    نویسنده: فاضل نظری

    کتاب اقلیت

    1٬750٬000 ریال
    گوشه چشم بگردان و مقدر گردان ما که هستیم در این دایره سرگردان!
    شابک: 9789645064615
    ناشر: سوره مهر
    وضعیت موجودی: موجود
    تاریخ تحویل: 3 تا 5 روز

    «این کتاب مشتمل بر سی و هفت قطعه شعر در قالب‌های نو و غزل است. اقلیت» یکی از مجموعه های متفاوتی است که در چند ساله اخیر توانسته جانی به آیینه غبار گرفته بازار کتاب به خصوص در حیطه شعر و شاعری ببخشد. با بررسی کتاب می توان به چهار عنصر اصلی کتاب یعنی‌
    ۱- عاطفه، ۲- تخلیل، ۳- زبان، ۴- آهنگ پی بردکه لازمه جذابیت و زیبایی شعر می شود.‌‌‌

    « اقلیت » شامل ۳۸ سروده در یک دفتر از فاضل نظری است. تمامی اشعار « اقلیت » در قالب غزل سروده شده و نظری در آن سعی کرده است با زبانی نرم و بدیع دست به ابتکاراتی بزند که نتیجه آن خلق مضامین و استعارات تازه بوده است.‌ یکی از نشانه‌های شعر فاضل نظری تلمیح است. تلمیح در اصطلاح اشاره به آیه، حدیث، شعر، قصه یا مثلی مشهور است که شاعر برای اثبات سخن خویش یا عمق و غنا بخشیدن به معنی مقصود به کار می‌برد. تلمیحات نظری بیشتر منبعث از آیات و احادیث و قصه‌ها و مثل‌هاست.‌ جالب اینجاست که فاضل نظری در هر تلمیح با نگاهی تازه چیزی از خود به اصل داستان افزوده است.‌« اقلیت» در پرونده افتخارات خود عنوان کتاب تقدیر شده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را دارد.‌این مجموعه به همراه دو کتاب «گریه های امپراتور » و «آن ها» سه گانه فاضل نظری را تشکیل می دهد

    بریده‌ای از کتاب اقلیت

    گوشه ی چشم بگردان و مقدر گردان_ ما که هستیم در این دایره ی سرگردان! * دور گردید و به ما جرأت مستی نرسید_ چه بگوییم به این ساقی ساغر گردان * این دعایی است که رندی به من آموخته است_ بار ما را نه بیفزا نه سبکتر گردان * غنچه ای را که به پژمرده شدن محکوم است_ تا شکوفا نشده بشکن و پرپر گردان * من کجا بیشتر از حق خودم خواسته ام؟_ مرگ حق است به من حق مرا برگردان چشم مرا دید و دل سپرد به فالم_ دست مرا خواند و گریه کرد به حالم * روز ازل هم گریست آن ملک مست..._ نامه ی تقدیر را که بست به بالم * مثل اناری که از درخت بیفتد_ در تب و تاب رسیدن به کمالم... از صلح میگویند یا از جنگ میخوانند!_ دیوانهها آواز بیآهنگ میخوانند * گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند_ مانند مرغان قفس دلتنگ میخوانند * کنج قفس میمیرم و این خلق بازرگان_ چون قصه‌ها مرگ مرا نیرنگ میدانند * روزی همین مردم که سنگم می زنند از رشک _ نام مرا با اشک روی سنگ میخوانند ...

     
    مشخصات محصول
    تعداد صفحه88
    نوبت چاپ43
    قطعرقعی
    نوع جلدشومیز
    سال انتشار1397
    مشخصات محصول
    تعداد صفحه88
    نوبت چاپ43
    قطعرقعی
    نوع جلدشومیز
    سال انتشار1397
    برچسب های محصول