در ژاپن دهه 1940 ساهه اینوگامی تاجر ثروتمند و رئیس خاندان اینوگامی در عمارت کنار دریاچه اش از دنیا می رود با مرگ او وصیت نامه ای عجیب گشوده می شود که مانند یمی در میان بازماندگانش منفجر میشود
«آشپزخانهی چیبینهکو؛ گربهی کنجکاو» داستان رستورانیست که با هر غذا، پنجرهای به سوی گذشته میگشاید. غذای سنتی «کاگزن» در اینجا نهتنها یادآور خاطرات است، بلکه فرصتیست برای دیدار دوباره. کوتوکو، دختر جوانی که هنوز نتوانسته با غم ازدستدادن برادرش کنار بیاید، با شنیدن شایعههایی دربارهی این رستوران راهی سفر میشود...
فردا بیتردید روز دیگری چون امروز خواهد بود. خوشبختی هرگز از راه نمیرسد. این را خوب میدانم. اما احتمالا بهتر است وقتی داری آمادۀ خواب میشوی باور کنی میآید، فردا سراغت میآید.