وقتی که تایکی دید دانش‌آموز سال بالایی‌اش، چیناتسو کانو، در تیم بسکتبال دختران با تمام وجود تمرین می‌کند، بدجوری عاشقش شد...

داستان کتابفروشی موریساکی ادامه دارد… داستان آدم‌ هایی که به واسطه‌ عشق مشترک به کتاب و کتابفروشی، در کنار هم رشد می‌کنند؛ شخصیت‌هایی که عاشق می‌شوند و گاهی هم می‌میرند.

آیا می‌توانیم برخلاف سیر طبیعی زمان، به گذشته سفر کنیم؟ اگر جواب مثبت است، مهم‌ترین هدف ما از بازگشت به گذشته چیست؟

این کتاب، داستان عشق میان عکاسی جوان به نام هاروتو، و آرایشگری با استعداد به نام میساکی را به تصویر می‌کشد. آیا عشق آن‌ها در رویارویی با چالش‌های زندگی، استوار می‎‌ماند؟

شهر و دیوارهای نامطمئنش داستانی عاشقانه است درباره‌ی جست‌وجو؛ قصیده‌ای است در بزرگداشت کتاب‌ها و کتابخانه‌هایی که این گنجینه‌ها را در خود جای داده‌اند، و تمثیلی‌ است برای این روزگار غریب.

(کمیک استریپ)