میلان کوندرا در "جشن بیمعنایی"، زیر نوری روشنکنندهتر، به مهمترین مسائل دنیا و بشریت میپردازد، بیآنکه حتی جملهای جدی به کار برد، گویی شیفتهی واقعیتهای دنیای معاصر است، اما از واقعگرایی دوری میجوید...
تنهایی پرهیاهو روایتی لطیف و خندهدار پیرامون مردی ساکن ایالت پلیس چک است که مدت سیوپنج سال را مشغول پرسکردن کاغذها و کتابهای باطله است. او طی این مدت از طریق کتابهایی که با آنها در تماس بوده به جایی رسیده است که دیگر نمیتواند بهطور واضح تشخیص دهد که کدام یک از افکارش واقعا متعلق به خود اوست و کدام یک از کتابهایش برآمده. مرد بسیاری از کتابها را از فک پرس هیدرولیک نجات داده و حالا خانهاش تا پشت بام پر است از کتابهای نجاتیافته. او همزمان نابودکننده و ناجی کتابهاست. هنگامی که یک پرس خودکار کار مرد را بیهوده میکند، او راهی ندارد جز فرورفتن در اعماق آبها و یا نجات کتابها. این کتاب هیاهویی عجیبوغریب و جشنی است علیه سانسور، ستم سیاسی و... .