(داستان‌های معمایی)

ساختن حالاتی که زندگی را مشقت بار می نمایند، اولویت را از ایجاد حالت هایی که بر ارزشمندی زندگی می افزایند، سلب کرده است

بوزو انگشت خود را بالا می آورد...

آدم های خاکستری پوش سریع و بی توجه از کنارشان می گذشتند...

در دل طبیعت وحشی روسیه، بیشتر طول سال زمستان است. واسیلیسا و خواهر و برادرهایش عاشق آن‌اند که در آن شب‌های طولانی، دور آتش جمع شوند و به داستان‌های پرستارشان گوش کنند. واسیا، بیش از هر داستانی، داستان سرماگین را دوست دارد....

داستانی پرماجرا، هیجان انگیز، خواندنی و پر تب و تاب برای نوجوانان ده تا دوازده سال