هوا گرم بود. ولی باد خنکی که اینک در نتیجۀ سرعت ماشین از شیشه به درون میوزید در مسیر جادۀ هموار، جانی به کالبد خستۀ مسافران میدمید. کمرها راست میشد و به خود نیرو میدادند تا با لبخندی مژدهبخش نگاهها را پاسخ گویند و با هم بیسخن لب به کلامی بگشایند.
بیست و هشت کتاب، بیست و هشت تجربه از دنیای بیپایان کلمات از ذهن قهرمان تا قصهها و غصههای ورزش ما، از یک دیوانه فوتبال تا عشق فوتبال. قلم من گاه قصه گو بوده و گاه تحلیلگر. اما همواره با ضربان فوتبال میتپد؛ همان عشقی که مرا به نگارش حرفهایی آورد و روایتگر داستانهای بیپایان زندگی شد....
کتاب حاضر به نقد دیدگاه هایی پرداخته است که در تقابل و چالش مستقیم با روش مقبول و رایج در میان عالمان دینی ما قرار دارند؛ همان روشی که پیش از قرن بیستم شیوه پذیرفته شده و معهود همه پژوهشگران در مقوله فهم و تفسیر متن بوده است.