درون هر کس، قبرستانی است برای آنها که دیگر نمی خواهد به یادشان باشد اما قبرستان های بیرون از روحمان پر است از آنهایی که دل مان می خواهد همیشه جلوی چشمانمان باشند
کتاب در بستری داستانی به دغدغههای فروغی دربارۀ سرنوشت ایران و پذیرش مسئولیت در آن برهۀ تاریخی میپردازد و از منظری شخصی تر، واقعه ای تاریخی را بررسی میکند