صبح یکشنبه آوریل 1813 بود ، صبحگاهی که نوید یکی از آن روزهای روشن را داد که پاریسی ها ، برای اولین بار در سال ، سنگ فرش های خشک در زیر و یک آسمان بی ابر را می بینند
کتاب درباره یک روز بعد از خاکسپاری مردی است که ناتان و الکس دو پسر و ادیت تنها دخترش با دیگر افراد خانواده درباره مرد دفن شده و زندگی گذشتهشان حرف میزنند.