قهرمان اصلی این داستان مرد جوان مخترع و عاشق پیشه ای است که در دنیای درونی خود دچار ترسی مبهم از جزئیات دنیای در حال توسعه مخصوصا اتومبیل ها شده است .او برای بدست آوردن قلب معشوقه اش دست به اختراعی عجیب می زند که بازتابی از جهان بینی اوست.
داستان «گردن خاکستری» دربارهی جوجهاردک مادهای است که یک بالش در درگیری با روباه شکسته شده و در فصل پاییز قادر به مهاجرت به مناطق گرمسیر به همراه پدر و مادرش و دیگر اردکها نیست و ...
«مینیاتورها» مجموعه ای از چهارده داستان کوتاه است که بولگاکف آن ها را در سالهای پس از انقلاب روسیه نوشت. او در این کتاب تصویری دقیق از سالهایی ارائه میکند که روسیه درگیر جنگ داخلی بین سرخها و سفیدها بود.
«خانم صاحبخانه» داستان مردی به نام اردنیف است که به دنبال خانه میگردد چرا که صاحبخانه سابقش، به دلیل خاصی سن پطرزبورگ را ترک کرده و حال او مجبور شده است که به دنبال خانه جدیدی بگردد