یواش یواش آمدم تا کنارش...

سه گانه از یک حادثه است که در پی وقوع آن همه چیز دگرگون میشود...

روایتی است از یک شب از زندگی کاری دکتر ادیب که پزشک اورژانس است...

از غروری که می توانستم به عنوان تکیه گاهی برای دختری جوان داشته باشم خالی شده ام...

افسانه ها و قصه های کهن فارسی علاوه بر این که گنجینه هایی از مضمون و تمثیل به شمار می روند حاوی نکات شیرین و خواندنی هستند

آسمان خالی از ابر میشود و میتوانم ستاره های کوچولو را ببینم کم کم می آیند