صدای پر و بال پرنده در هوا بلند شد. نگاهم واگشت به قاب پنجره. پشت شیشه گنجشکی بال بال می زد، سایه هیکلم با صندلی و میز در قاب پنجره تابی خورد و واژگون شد.
در روایتهای او، مرز میان اثر نظری و اثر داستانی مخدوش میشود. در توماس تاریک همهی جلوههای هنر روایت بلانشو را میتوان یافت: داستانی که بیشتر بر یادآوریها و تکگوییهای درونی استوار است تا کنش شخصیتها.
سال 1946 است و هزاران عروس در سرتاسر دنیا مجبور به سفر برای رسیدن به آینده ناشناخته ای هستند که در زمان جنگ به آن تن داده اند. در سیدنی استرالیا چهار زن به ششصد و پنجاه عروس دیگر و صدها نفر ملوان می پیوندند تا طی سفری خارق العاده با کشتی ویکتوریا به انگلستان بروند.
اتفاقات این خانواده روی یک زن فراموش نشدنی به نام پنه لوپه متمرکز است و این عشق، شجاعت، احساسات و ارزش های او است که مسیر زندگی دیگر شخصیت ها را تعیین می کند.