خیال کنید روزی که سرتان گرم زندگی خودتان است، از دوست مرده تان جعبه ای دریافت می کنید که در میان صدها چیز دیگر نقشه دقیق مرگ خودتان را هم در آن می یابید آیا یک جور شوخی است؟

حقیقت در میان داستانهایی است که خوراک ما هستند و تشنه خواندنشان هستیم. شما با چه داستانهایی تغذیه میشوید؟

در این کتابفروشی، فقط یک سؤال مطرح می شد؛ سوالی که فلسفه وجودی کتابفروشی ها پاسخ دادن به آن است:« می توانید یک کتاب خوب به من پیشنهاد کنید؟»

در این سفر جذاب، کودکان در نقش دستیار پزشک ظاهر می‌شوند، آشپزی می‌کنند، در جایگاه مهندس، هنرمند و نویسنده ایفای نقش می‌کنند. این تجربه‌ی خلاقانه، تمرینی است برای کودکان سرزمینمان تا بتوانند با دوراندیشی بهتری به شغل فردای خود فکر کنند.

کتاب داستان زنی است به نام « مهرانه » که در یک زلزله‌ ، همه‌ اعضای خانواده‌ اش را از دست داده است. داستان از زمانی آغاز می‌ شود که او سال‌ها بعد در تهران مشغول به کار و زندگی است، اما هنوز کم‌ و بیش در خاطرات تلخ گذشته سیر می‌ کند

در سال ۱۹۹۵، سال سیاه محاصره اقتصادی،‌ کشور تغییر کرده بود. من و مادرم و خواهرم واقعیت تحریم را آنجا کشف کردیم. فرودگاه ویران شده بود و پروازهای بین‌ المللی لغو شده بودند