قربونت برم ، چشم چشم ، میتونم؛ دیگه حرف از نتونستن و نشدن نمی زنم، به مامان سپردم دکتر و راضی کنه سیبیلشو چرب کنه به دو ماهی بهم فرصت بده اگر ببینه چرخ تشریفات خوب می چرخه پشیمون میشه
این کتاب نیز داستان شورانگیز گردش های یک زندانی در اعصار و قرون و در ستارگان دوردست است، درل ستنرینک که مرتکب قتل شده به حبس دائم با کار محکوم شده است او مردی تحصیل کرده است که زندانبانش را…