یودیت هِرمان در آلیس، شخصیتی اصلی دارد به نام آلیس که درگیر مرگ و غم از دست دادن و عشق است، گرچه داستانها/بخشهای کتاب به نام شخصیتهای دیگری نوشته شدهاند. آلیس انگار چشمانی است که پنج فقدان را از جایی که او ایستاده، تماشا میکنیم.
تحقق بخشیدن به افسانه شخصی یگانه وظیفه آدمیان است. همه چیز تنها یک چیز است. و هنگامی که آرزوی چیزی را داری، سراسر کیهان همدست میشود تا بتوانی این آرزو را تحقق بخشی.
دبورا الیس از زبانی ساده، قانعکننده، شخصیتهای به یاد ماندنی و انبوهی از جزئیات تخیلی در این نگاه دردناک به هزینههای انسانی جنگ استفاده میکند که همچنین یک داستان شگفتانگیز امیدبخش برای بقا است.
وقتی سپاه پارس به الموت، شهر شاهدخت تهمینه، حمله میکند و خنجر شگفتانگیز را به چنگ میآورد، تهمینه به ناچار همراه با شاهزاده داستان قدم در راهی میگذارد که او را تا وادی افسون شده با افعیهای مرگبار پیش میبرد.