آقای فولرمن قرار است چند روزی نباشد و به جایش معلم کمکی بیاید

(داستان‌های نوجوانان انگلیسی)

نورا احساس می‌کند بی‌مصرف و بی‌فایده است.حالش اصلا خوب نیست ؛ اما خبر ندارد که میان مرگ و زندگی کتابخانه‌ای است و در آن کتابخانه بی‌نهایت کتاب هست و هر کتاب یک زندگی است.

جو" و "کلر" می دانند که چرا مامان عذر بابا را خواسته و از خانه بیرونش کرده.

اگر نوشته هایم به نظرتان یک کم لرزان می آید، دلیلش این است که همین الان حسابی جا خوردم!