کتاب «عچق» یک نمایشنامه با سه شخصیت است که داستان غافلگیرکننده ای دارد. روند دیالوگ ها به مرور گره ها را طرح و سپس آن ها را باز می کند.

همگی ما گاهای در مقطعی از زندگی با فقدان، زیان، مرگ عزیزان و آسیبی روبرو شده یا خواهیم شد

همه‌ متفکران، هنرمندان، رهبران و قهرمانان بزرگ یک ویژگی ثابت دارند که آن‌ها را از پریشانی نجات می‌دهد و...

وقتی نوشتن این کتاب تمام شد، من همان آدم سابق نبودم. پس این کتاب را مطلبی آزاد و مفصل در نظر بگیرید، نه جریان بسته ی انتقال اطلاعات

گزارش گفت و گویی خیالی میان یک فیلسوف در حال مرگ، یک کشیش و یک دانشجوی فلسفه است

آلمانی ها با رفتار عجیب خود به آمریکایی ها می فهمانندکه آن ها نیز از جنگ خسته اند و می خواهند بدون خشونت و درگیری تسلیم شوند. دو گروه باهم به توافق می رسند تا در یک نیمه شب آرام صحنه اسیرگیری را اجرا کنند، اما آیا به این سادگی می توان از خشونت جنگ گریخت؟