کتاب در سه بخش با عناوین ابهام و آزادی، آزادی شخصی و دیگران و بعد ایجابی ابهام نگارش شده و در انتها نیز نتیجهگیری کوتاهی دارد.
«ابهام و آزادی» زیربناهای فلسفی موضع بووار در مورد اخلاق را نشان میدهد. او باور دارد که انسان اساسا در انتخاب آزاد است، این آزادی از «هیچ» خود ناشی میشود و جنبهای اساسی از توانایی فرد برای خود بودن است.
بخش دوم «آزادی شخصی و دیگران» نام دارد که به بررسی راههای مختلفی که افراد میکوشند آزادی خود را انکار کنند اختصاص دارد؛ زیرا آزادی میتواند ناراحتکننده و آزاردهنده باشد. همچنین این بخش بیان میکند که برخی آزادی خود را به رسمیت میشناسند اما از آن سوءاستفاده میکنند، بهعنوان مثال یک نیهیلیست که در زندگی خود شکست خورده، با توجه به اینکه نمیتواند چیزی باشد، تصمیم میگیرد هیچ باشد.
بخش سوم که «بعد ایجابی ابهام» است از پنج زیربخش تشکیل شده که نخستین آنها با نگاهی انتقادی به نگرش تفکر مستقل میپردازد و آن را غیرقابل اجرا میداند. دومین زیربخش بدیهای ظلم و ستم را بررسی میکند و مشاهداتی عمیق را دربارهی رابطهی ستم و ستمگر ارائه میدهد. سومین زیربخش نیاز به خشونت و معضلات اخلاقیِ در پی آن را بررسی میکند. زیربخش بعدی به واکاوی رابطهی کنش در زمان حال برای دستیابی به یک هدف نامشخص در آینده میپردازد و در نهایت زیربخش پنجم پیرامون این مبحث که هر فردی هم بهطور بنیادی آزاد است، هم میتواند از خود فراتر رود و هم واقعی است و به چیزی که هست محدود است، سخن میراند.
در نهایت بخش نتیجهگیری کتاب، دیدگاه بووار دربارهی آزادی انسان را خلاصه میکند: «صرف نظر از ابعاد حیرتآور جهان پیرامون ما، تراکم جهل ما، مخاطرات مصائب آتی، و ضعف فردی ما درون جمعیتی سترگ، این واقعیت باقی میماند که اگر انتخاب کنیم وجودمان را در تناهیاش اراده کنیم، تناهیای که بر امر نامتناهی گشوده است، امروز مطلقا آزادیم.»