مقصود من از نگارش کتاب "چگونگی تنها بودن" تا حدودی ثبت تغییر نگرشم از تنهایی و انزوایی پر از خشم و هراس، به پذیرش یا حتی پاسداشت جایگاه مخاطب و نویسنده است. البته این جمله بدان معنا نیست که همهچیز خوب است و جایی برای خشم و نگرانی وجود ندارد.
درونمایه فصلهای اين کتاب، مسائل اجتماعی و احساسی است که هرکدام آغازگر دنیا و ماجرای جدیدی در تفکرات خواننده بوده و تا مدت ها ذهنش را به خود مشغول میکند.