این برای اولین بار است که اثری از «ارلند لو» نویسنده ی معاصر نروژی رمانی ترجمه می شود و رمانی که نشان می دهد، آثار این نویسنده، ارزش بیشتر خوانده و شناخته شدن را دارند.ارلند لو در رمان ”ابر ابله” فضای یک دست و شفافی را به تصویر کشیده. حوادث داستانی اش را خیلی ظریف و به هم پیوسته کنار هم چیده است و روایت قهرمان رمان بسیار صمیمی و باورپذیر از کار در آمده. نویسنده در داستانش با لحنی صمیمی و بیانی موجز، به مسائلی هستی شناسانه پرداخته در واقع و با نگاهی ساده به روایت مسائل پیچیده ای پرداخته که حرف زدن راجع به آنها الفبای خاصی را می طلبد.
وقتی می خوانم که کارشناسان (حالا هرکس که هستند)، درباره ی ماهیت زمان با هم اختلاف نظر دارند، بی نهایت هیجان زده می شوم. برخی از آنها مایلند که یک بار برای همیشه، نوعی زمان جهان شمول تعریف شود که بتواند نقش متغیر را ایفا کند. در حالی که به نظر دیگران، باید زمان را به صورت مفهومی تهی و خالی تعریف کرد. به عنوان چیزی که وجود ندارد، باز هم می توانیم ساعت مچی داشته باشیم و همچنان می توانیم تغییر لحظه، ساعت و سال را اندازه گیری کنیم، ولی این ایده که زمان چیزی است که همین طوری وجود دارد، بی فایده است…
…پل دارد جسورتر می شود. می گوید در عالم همه چیز نقطه ی آغاز مشخصی داشته، و پایانی هم خواهد داشت. پل می گوید، یک روز، همه ی چیزهایی که می شناسیم، ناپدید می شود. این حرفی است که او می زند…