آنها سومین مجموعه شعر فاضل نظری بعد از اقلیت و گریه های امپراتور است که مشتمل بر ۵۱ سروده در قالب غزل است.
آنها یعنی لحظهها و نفحهها و در روزگار ما این نفحات و لحظات همچنان جریان دارند اما به اقتضای جنس هزاره سوم ما از آن فاصله داریم. به نظر می رسدتذکر دادن و قرار گرفتن در معرض این نفحات ایجاد فرصتی برای کشفهای از یاد رفته در زندگی امروزند.
بریدهای از کتاب آنها
ناگزیر از سفرم بی سرو سامان چون باد_ به گرفتــــــار رهایی نتوان گفت آزاد ** کوچ تا چند! مگر می شود از خویش گریخت!_ بال تنها غم غربت به پرستوها داد ** اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست_ غربت آن است که یاران ببرندت از یاد ! ** عاشقی چیست به جز شادی و مهر و غم و قهر !_ نه من از قهر تو غمگین نه تو از مهرم شاد** چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای_ اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد. چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست_ جای گلایه نیست! که این رسم دلبری ست** هر کس گذشت از نظرت، در دلت نشست_ تنها گناه آینه ها زودباوری ست** مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است_ سهم برابر همگان، نا برابری ست** دشنام یا دعای تو در حق من یکی است_ ای آفتاب، هر چه کنی ذرّه پروری ست!** ساحل جواب سرزنش موج را نداد_ گاهی فقط سکوت، سزای سبکسری ست