ما بذر را میکاریماو جوانه میزنداو بزرگ میشوداو حالش بد میشوداو میترکداو دارد به دنیا میآیدیک بچه در میانهی یک شعرمیان دوراناو جاری میشودهمچون ریزش یک آبشاریک بدن کوچکبرهنهداغاو فریاد میزندمن اینجایم