در بلندترین روز سال کامیلا آماده است تا بعد از ماهها مرخصی زایمان بالاخره به زندگی کاری اش بازگردد و دختر کوچکش را برای نخستین بار به مهد کودک بسپارد. قرار است همه چیز دوباره به روال گذشته برگردد اما صبح روزی که قرار بود برای او آغازی دوباره باشد غیبت مرموز همسرش لوک و یک یادداشت عجیب از طرف او زندگی کامیلا را برای همیشه تغییر میدهد.
خبری فوری منتشر میشود گروگان گیری در مرکز لندن مردی مسلح سه نفر را در انباری قدیمی گروگان گرفته است پلیس از راه میرسد و واقعیتی باورنکردنی را به کامیلا میگوید.
لوک در این ماجرا درگیر است اما نه صرفاً به عنوان گروگان
حالا همه چیز به کامیلا بستگی دارد فقط اوست که میداند در آن یادداشت چه نوشته شده و شاید فقط او بتواند سرنخی از این ماجرای وحشتناک به دست بیاورد.