آسانسور آنقدر پایین رفت تا اینکه درش به راهرویی بینهایت زشت و منزجرکننده باز شد که در انتهایش اتاق عمل قرار داشت، و دکتر اسمیت با روپوش جراحی و ماسک سفید در آن ایستاده بود و در آن لباس دیگر شباهتی به دکتر اسمیتی که قبلاً دیده بود نداشت ــ میتوانست دکتر اسمیت نباشد، میتوانست کاملاً آدم دیگری باشد، کسی که در خانوادهای مهاجر و فقیر به نام اسمولویتز بزرگ نشده بود، کسی که پدرش چیزی از او نمیدانست، کسی که هیچکس نمیشناختش، کسی که اتفاقی سر از اتاق عمل درآورده بود و یک چاقو به دست گرفته بود. در آن لحظهی وحشتناکی که ماسک بیهوشی را نزدیک صورتش میآوردند، حاضر بود قسم بخورد که جراح، هرکس که بود، زیر لب گفت: «الان تبدیلت میکنم به یه دختر.»
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 138 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 8 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789643626778 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.