حتما آه زن اولم مرا گرفته که به این بدبختی دچار شده ام… اگرچه به خدا قسم در جریان طلاق او من کوچک ترین تقصیری نداشتم… انگار این زن فقط برای آزار و اذیت من خلق شده بود، همیشه سعی می کرد هرچه می گویم برعکسش عمل کند… برای اینکه بهانه به دستش ندهم، من هم سعی می کردم هرچه او می گفت انجام بدهم، اما مگر راضی می شد؟… به خاطر یک حرف و یا یک کار خیلی ساده و کم اهمیت ساعت ها بلکه روزها غر… غر… می کرد…
اگر می گفتم: «بله… شما درست میگی…» فوری جواب می داد: «نخیر اینطور نیست…»
سر هیچ و پوچ دعوا راه می انداخت و آه و ناله اش به آسمان می رفت…
وقتی دیدم اصلاح شدنی نیست و با این وضع هم نمی شد یک عمر زندگی کرد، از هم جدا شدیم…
هرچه می خواست بهش دادم. هر شرطی گفت قبول کردم و جانم را نجات دادم…
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | پالتویی |
تعداد صفحه | 214 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | مجموعه داستان خارجی |
شابک | 9786003764217 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.