او و ایدا هفده بچه درست کرده بودند. پنج تاشان مرده بودند و دوازده تاشان هرکدام در گوشه ای زندگی می کردند. فقط اِلى می و دود هنوز در خانه مانده بودند. پرل سه کیلومتر دورتر زندگی می کرد ولی هیچ وقت نمی آمد سری به جیتر و ایدا بزند و آنها هم به سراغ او نمی رفتند. بچه های مرده را در بخش های مختلف مزرعه خاک کرده بودند. بعد از مرگ آنها مزرعه را بارها شخم زده بودند و چون هیچ علامتی روی قبر آنها نبود، کسی، اگر هم می خواست، نمی دانست کجا دنبالشان بگردد.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | پالتویی |
تعداد صفحه | 224 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789643294472 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.