سه ماه است که قصبه بخشدار ندارد. رسول افندیِ میرزابنویس جانشین بخشدار شده است. او هم بود و نبودش فرق چندانی ندارد… مرد پیر و بیچارهای که از سایۀ خودش میترسد و کاری هم از دستش برنمیآید. ماه نیسان هم از راه رسید. مراجعات برای دریافت مجوز شالیکاری شروع شده است. فصل نقشهکشی مزارع، کرایه کردن زمین، دعوا بر سر آب، دادوستد، موسم رکب زدن و رکب خوردن، همه با هم فرارسیده است. اما هنوز قصبه بخشدار ندارد. نمایندۀ بخشدار، رسول افندی هم میگوید: «من در شالیکاری دخالت نمیکنم. حتی اگه بدونم والی من رو از کار بیکار میکنه، دخالت نمیکنم. نمیکنم که نمیکنم.» و چیز دیگری نمیگوید.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 108 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 3 |
تاریخ چاپ | 1403 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786222671266 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.