همزمان با موسیقی صحنه سماع حضور رقصندگان بزم گاه منیژه در ذهن نویسنده، هنگام سر رسیدن بیژن به مرز توران و تلاقی دیدارش با منیژه را تداعی میکند. که به روایت آسان نویسنده و همسرش در ارتباط نمادین آنها با فرزند در نهان مریم [زن نویسنده] هر دو در پیچیدن نخ کاموای تنپوش نوزاد آیندهشان دخیل هستند.
مسعود به تعریف ناب کلمۀ عشق و در تعبیر حیرانی نگاه حسدناک گرگین، نظرگاه دیگری است که سلطان بانوی عشق به تدبیر طعمۀ دل بر دامگاه صید میگذارد.
مریم وابسته بر این نظرگاه ندیمهای خبر آمدن جوانی خوش سیما و گردآسا را تا بزمگاه منیژه دخت شاه توران جار میزند. که آنک بر مرکبی خوش رکاب جوانی قدکِ جنگ پوشیده به تاخت ، نزدیک میآید.
مسعود که هان این منم بیژن پورگیو ... راه گم کرده از حسد گرگین، هماورد نبرد با بیشمار گرازان دشت بلاخیز ارمن.
مریم شما ای ندیمهگان درگاه، ای خاصهگان، همراهان من، بیژن را از استر خوشرکاب بر پرنیان مهر فرود آوریدش.که آنک ساعت خوش انتظار زنگ وصل یار میزند. پس او را نوشدارویی هش بر بخورانید و بر عماری دل به درگاه بیاورید.
مسعود تو کیستی؟ که بر راه گم کردهای حدیث عشق میخوانی.
مریم بخواب، بخواب ای یار مهربان. که تا سراپردۀ تقدیر عاشقان، گرازانی بیشمارند که دندانِ تخریب بر کرت و کشتگاه عشق میزنند.
مسعود و من آنچه را که در رمل و اسطرلاب کاهنان دیدهام در خمار دیدهگانت پی میجویم.
مریم عشق که بماند جغدهای مخروبهنشین جنگهای دور پدرانمان دیگر سوگلی پرواز نخواهند بود که من آنک مبارک بهاری را از الحان خوش آواز هَزاری پربسته در صلح و دوستی سرزمین اجدادیمان میشنوم.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 192 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1399 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 9786003264373 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.