نوشته آلبر کامو است به ترجمه جلال آل احمد و چاپ انتشارات مصدق. نمایشنامه ای که از یک سو غیر قابل باور و از سوی دیگر طبیعی جلوه می کند. پسری که سال ها قبل خانواده خود را ترک کرده، حالا، در حالیکه صاحب همسر و فرزند است و توانایی مالی بالایی کسب کرده به دهکده ی خانوادگی خود بازمی گردد، به مهمانخانه ای که مادر و خواهرش در آن مشغول به کارند؛ بی آنکه خود را معرفی کند و خانواده اش را همراه خود بیاورد غافل از سرنوشت دلخراشی که در انتظارش است.
گزیده ای از کتاب
ماریا تو همه این کارها را می توانی بکنی و در عین حال زبان ساده ای هم داشته باشی، ولی روش کارت خوب نیست.
ژان روش کارم هم خوب است؛ چون به وسیله آن حق خواهم داشت این خواب و خیال ها را داشته باشم یا نداشته باشم.
ماریا امیدوارم که داشته باشی و حق هم داشته باشی. اما من رویای دیگری را، جز همان سرزمینی که در آن خوشبخت بودیم نمی بینم و نیز هیچ وظیفه ای جز تو برایم مطرح نیست.
ژان (او را در آغوش می گیرد) بگذار کارم را بکنم. من سرانجام کلمات را خواهم یافت. کلماتی که همه کارها را رو به راه می کنند.
ماریا (خود را کنار می کشد) آه! به خواب و خیال هایت ادامه بده. چه اهمیتی دارد اگر من عشق تو را نگه دارم! من مثل همیشه، من نمی توانم وقتی روبه روی تو ایستاده ام بدبخت باشم.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 88 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786009442188 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.