همگی از نخستین قدم، احساس کردند که به دوزخی پا میگذارند. دیگر برگشت امکانپذیر نبود، میبایست به هر صورت که هست از جنگل بگذرند. تنها خط عقبنشینی آنها همین بود. جنگل وضعیتی هراس آور داشت، جنگل یأس و مرگ. پروسیها با آگاهی از این که یگانها از آنجا به عقب مینشیند، جنگل را به گلوله میبستند، و آتش توپخانه بود که آنجا را زیر و رو میکرد. و جنگل گویی زیر تازیانه طوفان به خود میپیچید و زوزه میکشید. شاخهها به زمین میافتادند، تنه درختان میشکست، برگها به زمین میریخت، گویی از تن شکافته درختان صدای ناله و زاری برمیخاست، و شیره گاهی چون قطرات اشک از شاخههای خیس به زمین میچکید. گویی انبوهی پریشان و پای در بند، یا هزاران تن به زمین میخکوبشده، که فریاد برمیآوردند و نمیتوانستند از زیر این گلولهباران بگریزند. در این جنگل بمبارانشده، باد وحشت پرهیاهوتر از همیشه میورزید...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 647 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 5 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789644487095 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.