جنگ چگونه زندگی انسانهای بسیاری را متحول کرده است؟ امروزه میتوانیم با دیدن فیلمها و خواندن کتابهای بسیاری وحشت جنایات رخ داده در جنگها را به خوبی حس کنیم. همزاد پنداری قویتر خواننده با چنین کتابهایی به درک عمیق تر وقایع تاریخی کمک کرده و اثر گذاری داستانها را افزایش میدهد. کتاب شب لیسبون خود از نویسندهای منتشر شده است که تحت شدید ترین فشارها از حکومت نازی مجبور به ترک آلمان شد و رنج بسیاری که متحمل شد و تمام فشارهایی که تجربه کرد، فضای واقع گرایانه و تاریخی به داستانهایش میدهد. زندگی مهاجران، ترس و لرزها،عشق و حسرتهای آنها به خوبی توسط وی نقل شده و مخاطب را با فضای رعب آمیز فرار آشنا میسازد.
در فضای جنگ جهانی، خشونت و مرگ، کتاب شب لیسبون به مهاجران میپردازد. داستان از زبان یکی از مهاجران به مهاجر غریبهی دیگری تعریف میشود و سالهای فراری بودن و تبعید را شرح میدهد. مهاجر غریبه میپذیرد که در ازای یک شب هم صحبتی با مهاجر اول، پاسپورت و ویزای جعلی برای فرار از لیسبون به آمریکا را دریافت کند. این امر که جنگ و متصدیان آن چگونه تمام ابعاد زندگی انسانها را تغییر میدهند، در روایت قهرمانان داستان به خوبی احساس میشود.
کتاب شب لیسبون آغاز بسیار گیرای رمانهای کلاسیک را دارد. در این کتاب داستان سرایی بسیار روان صورت گرفته است، شخصیتها به خوبی روایت میشوند و یک فضاسازی جدی بر کل داستان حاکم است. اریش ماریا رمارک در این کتاب چهره ی دقیقی از مهاجر بودن ترسیم میکند، نه تنها خواننده خود را جای یک مهاجر میگذارد که در جنگ جهانی دوم آواره شده است، بلکه خود را در موقعیت کسی میبیند که از سمت نازیها از تمام حقوق انسانی خود محروم شده است و ناچارا میگریزد.
خواندن کتاب شب لیسبون شاید از این جهت نیز برای خواننده امروز قابل درک باشد، مسئله ی پناهندگان روانه ی اروپا ناشی از جنگهای صورت گرفته، یکی از بحرانهای انسانی حال حاضر مجامع بین المللی و حقوق بشری است. آوارگانی که اگر چه با هزار ترس و امید از کشور خود به مناطق امن میرسند، به دلیل ترکیب جمعیتی که تغییر میدهند و زیر ساختهای رفاهی که نیاز دارند، دردسری بزرگ برای دولتها محسوب میشوند. خواندن رمانهایی از زمان جنگ جهانی دوم به ما یاد آور میشود که آن دوران هر قدر که در داستانها استثنایی و وحشی آمیز توصیف میشود، از ما چندان دور نیست، و تجمع تفکرات فاشیستی چقدر سریع میتوانند حمام خونی در جوامع راه بیندازند.
کتاب شب لیسبون توسط یک نویسندهی آلمانی نوشته شده که خود از نوادگان یهودیان فرانسوی است، کسی که داستان را ورای روایتی تخیلی خود به عمق تجربه کرده است. به همین دلیل است که شب لیسبون نقشی مهم تر از یک داستان دارد و راوی برههای از تاریخ است. رمارک که از سوی عده ای، نویسنده ی چیره دستی در دیالوگ سازی خوانده میشود، توانسته در این کتاب دیالوگهایی طعنه آمیز خلق کند بی اینکه فضای غیر معمول و سیاهی بر داستان حاکم شود. به علاوه، دیالوگهایش چندان طولانی نیستند و روانی داستان را از بین نمیبرند. از همین رو، کتاب شب لیسبون مانند یک دیالوگ طولانی دو مرد بازنده و غریبه که زندگی خود را در جریان جنگ از دست داده اند سمبولیک است. این نوع گفتگوی حاوی فلسفه ی عمیقی نیست و از طرفی خیلی عمیق و بی پرده به اتفاقات میپردازد. داستان روایت گرانه از زبانه دو راوی طوری طرح چینی شده که کشش کافی برای مخاطب ایجاد کند بدون اینکه راویان از روش پیچیده و مدرنی در روایت استفاده کنند.
اریش ماریا رمارک (Erich Maria Remarque) نویسنده ی آلمانی زاده ی 1898 در آلمان بود که عمدهی شهرتش را به دلیل نگارش کتاب ضد جنگ “در جبههی غرب خبری نیست” کسب کرده است. در سالهای 1930 دولت آلمان نازی (توسط وزیر تبلیغات نازی، گوبلز) کتابهای او را ممنوع اعلام کرد و به صورت عمومی به سوزاندن آنها پرداخت. پیشینه او همواره از سوی نازیها مورد سوال قرار گرفته بود و گفته میشد کسی که نام خود را از Remark به Remarque تغییر داده آلمانی محسوب نمیشود. پس از لغو شدن تابعیت آلمانی او توسط دولت نازی، وی به سوئیس گریخت و در ویلای خود مخفیانه به زندگی پرداخت. خواهر او که در آلمان بود توسط نیروهای نازی دستگیر شد و به جرم اقدامات تبلیغی علیه نازیها، در دادگاه محکوم شد. نازیها به او گفته بودند که اگر چه دستمان به برادرت نمیرسد، اما تو نمیتوانی فرار کنی! و وی را کشتند. رمارک بعدها رمانی نوشت و به خواهرش تقدیم کرد.
او در نهایت در سال 1970 در اثر ضایعه قلبی درگذشت و کتاب شب لیسبون آخرین اثر کامل وی بود. کتاب “در جبهه غرب خبری نیست ” از او که در سال 1929 منتشر شد، اولین و موفق ترین رمان وی است که یکی از اصلی ترین رمانهای ضد جنگ در جهان به حساب میآید. از جمله آثار او میتوان به «راه بازگشت»، «سه همقطار»، «جرقه زندگی میکند»، «زمان زیستن و زمان مردن» و همین کتاب حاضر «شب لیسبون» اشاره کرد. تا کنون چندین فیلم با اقتباس از آثار او ساخته شده است و کتاب “در جبهه غرب خبری نیست” به تنهایی الهام بخش 3 فیلم سینمایی بوده است. رمارک یکی از شناخته شده ترین نویسندههای آلمانی به حساب میآید و برخی وی را با ارنست همینگوی مقایسه کردهاند.
این کتاب در قطع رقعی در 248 صفحه اولین بار در سال 1394 چاپ شد و با ترجمه محمد امین کاردان و از سوی انتشارات امیرکبیر وارد بازار کتاب شده است. کتاب شب لیسبون به چاپ دوم نیز رسیده است.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 354 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | انتشارات علمی و فرهنگی |
نوبت چاپ | 3 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786001216404 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.