... پونه تو زندان میمونه و همونجا محسن رو به دنیا میاره. حالا این وسط مرتضی هم عین سگ این در و اون در می زد تا پونه رو آزاد کنه. اواخر دهۀ شصت شده بود. مرتضی یه روز که می ره ملاقات، نمیدونم چی میگه که درگیر میشه. اونها هم دستگیرش میکنن. سالها بعد یکی از مامورها بهم گفت که مرتضی همه چی رو به جای پونه گردن میگیره. هر کاری کردم نشد ببینمشون. ممنوعالملاقات شده بودن. فقط همینقدر میدونم که مرتضی از زندان برنگشت. گفتن تو زندان خودشو حلقآویز کرده و کشته. حالا برا چی؟ فقط خدا میدونه.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 206 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1398 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786003767492 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.