سابین به یاد مادرش افتاد متحیر بود، اما اولین بارش نبود که می پرسید چرا او مثل پدربزرگ و مادربزرگش نتوانسته یک رابطهی بزرگ و عاشقانه داشته باشد. با حسرت به یک عشق واقعی فکر کرد، عشقی که در سختی های تقدیر زنده بماند و مثل یک سری از رومئو و ژولیتهای دههی پنجاه از روی چیزهای بیاهمیت و دنیوی اوج بگیرد. آن عشقی که در کتابها میخوانیم، عشقی که در ترانهها دمیده میشود و مثل پرندهای تو را بلند میکند...و تو هنوز محکم بمانی، مثل یک تکه سنگ: عظیم و صبور.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 413 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 7 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786008812005 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.