برشی از کتاب:
او میرود، با یک تنِ نیمه جان بر روی دست!
با یک قلبِ نیمه جان در سینه!
و با دو پای ناتوان در تن!
وقت شانزده سالگیاش، یک دختر بچه دبیرستانی بود. کوله بر دوش، با همان خندههای پرشیطنت از جلوی در خانهشان رد میشد و صدای خندههایش گوش فلک کر میکرد.
نمیدید که، میخندد به قهقهه و دل
میبرد بی رحم! از آن جوانک بیست و چندسالهی سر به زیری که خشک میشد، گاهی دم آن خانه!
نگاهش دو دو زنان پایین میافتد و هرچه میخواهد نگاه نکند نمیتواند! نمیشود. دلش میسُرد به سمت صورتش و نگاهش هم به دنبالش!
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 960 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 4 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9789642162048 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.