فقط یک فکر داشتم: زودتر با قسمت پارتیزانی لوانت ارتباط یابم و از شهرها و دهات محرمانه و ناشناس عبور کنم و زودتر به کوه برسم. به سنگها و کشتزارها مینگریستم، هوا را استنشاق و احساس میکردم. تمام آنها مألوف، خودمانی و گرامی است. در تمام طول راه دائماً تکرار میکردم: «من در اسپانیا هستم» و نمیتوانستم باور کنم. در آنجا، در آن سکوت کامل، در میان کوههای پربرف و درختهای عریان، مسرت خارقالعادهای احساس کردم که چیزی بیش از مسرت روحی بود و میتوان گفت به جسمم هم سرایت کرده بود؛ زیرا پی برده بودم که با هموطنان خود، در میان مردمی خودمانی، در سرزمین خویشم!
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 118 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | انتشارات علمی و فرهنگی |
نوبت چاپ | 3 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | ادبیات کلاسیک |
شابک | 9786001219603 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.